Saturday, July 8

:به آسمان خالی ،به زمین بی جان و به انسان تنها
نگاه کن به آسمان ...خالیست و پشت آن ابر ها که تو قصه ها ازان ساختی
هیچ نبود و نبود هیچ اثری از آن دست ها که تو آواز ها ازان سر دادی؛
دست هایی که جز تو یارای بال هایت باشد ...هیچ دستی نیست و تو ...تو به تنهایی پرواز خواهی کرد و به تنهایی سقوط ؛
پس بال بزن ،تا لمس کنی هوایی را که هیچ دست کمکی در آن پنهان نیست ،بال بزن؛
و نگاه کن ،این سوی بال های توست که راهنشانست ، نه راهی سوی بال ها را و نیز نه باد های بی جهت که گاه به بالا و گاه به پایین می وزند .راه تو راه آنانی نیست که از باد های سهمگین ، و در امید بیشه های همیشه بهار آنجا (آسمان) ، عمودی پرواز کردند و عمودی سقوط . بدان دلیل آنها هیچ نبود جز ناتوانی بال هاشان ازان باد ها،آنهایی که این ناتوانی افتخارشان بود؛
اکنون تو با تمام توان ،رهسپار بیشه ای باش که در بهار آن، چنان لانه هایی از سنگ بسازی که از گزند زمستان هایش در امان باشد و بدان نه هرگز بهاری بدون زمستان و نه آن بیشۀ همیشه بهار غیر از خیال؛

<< پس اینک تو ای انسان : استوار بر بال های اندیشه ات به پیش>>

Thursday, May 25

.. به ما

شمارش معکوس و اینک انسان:

ما که با شنیدن قطعه ای موسیقی زیبا انرژی و حیاتی نو می گیریم و منقلب می شویم ..ما که بر پای خود ایستادیم و نه با چشمانی به آسمان... و ما که چون پرندگان که پرنده اند -انسانیم .

...و شراب را که تلخی اش شیرینبهای آزادی امان است و عشق- اندیشه و علم - این ماحصلان گرانبهای تکاملمان را یگانه منجیان خودساخته امان قرار دادیم و برشانه های محتمل ترین هایمان –آخرین یافته هامان از کائنات نشسته ایم ... روزی بازخواهیم گشت و خواهیم دید بازگشت اینان به زادگاهمان را ..گاهانی که جریان آب آن گونه که رسوب ها را آورد با خود برده باشد .حتی اگر از قرن 15 تا 21 به طول بیانجامد .

روزی باز خواهیم گشت حتی اگر نباشیم .

:مقدمه وبلاگ
.در متن هیچ نمی ماند جز عشق به زیبایی و اختصار... تقریبا همه چیز دست ساختمان و نه بیش از پارادایم های پیر تلقی خواهند شد

پیشتر برای آنکه بندگان ادب و فرهنگ نتوانسته باشند به این بهانه خود ابرازی و ارضایی کنند که ... تمام نوشته ها را متن و نه احتمالا شعر تعریف می کنم . این وبلاگ صدای اعتراضی کوچک- اما به تمام بنیان های بزرگ.چون صدای اعتراض طبقه پایین به بورژوا-که بوقت خروش ناسزا سردهد وشیشه ها خرد کند-گویای طبقۀ اجتماعیست که بدان تعلق دارم. این متن پر است از ایهام ها –مراعات ها –تضاد ها –لغات من درآوردی – کژتابی و شکست قوائد نگارش و فرهنگ و ادب و دین...اینجا اینکه چه چیزی درست است به اینکه چه چیزی تا بحال درست بوده تقلیل می یابد .